به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، مراسم «آذر، ماه میلاد جلال و خاموشی شمس» شب گذشته با حضور محسن هاشمی رفسنجانی رئیس شورای شهر تهران، محمود دولتآبادی نویسنده، مهدی طالقانی فرزند آیتالله طالقانی و با اجرای محمدرضا کائینی نویسنده کتاب «دو برادر» و علیرضا آقایی مدیرعامل شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران برگزار شد.
*هاشمی:آمادگی شهرداری برای ساخت فیلمی از «سو و شون»
در این مراسم نخست محسن هاشمی رفسنجانی طی سخنانی اظهار داشت: در اواخر رژیم شاه نویسندگانی مانند جلال آلاحمد، سیمین دانشور، علی شریعتی و صمد بهرنگی مورد پسند جوانان قرار گرفتند و من در سن ۱۸ سالگی مسئولیت کتابخانه مسجداعظم را برعهده داشتم و با کتاب «نون و قلم» جلال را شناختم.
وی افزود: کتاب «غربزدگی» به وفور در بین جوانان یافت میشد، زمان رژیم گذشته بحث استعمار و استعمار نو مطرح میشد که رژیم کمتر واکنش نشان میداد و اما اگر به استبداد میرسید رژیم اول تذکر و بعد در صورت ادامه نویسنده زندانی میشد.
هاشمی افزود: زمانی که کتاب «نون و القلم» را میخواندم که داستان نویسندهای است که قلم به دست است و برای گذران روزی خود گاهی اوقات طرفدار قدرت حاکم میشود و از این قضیه فرزندان و خانواده او در عذاب هستند و او میگوید من یک نویسندهام که گاهی اوقات وظیفه اجتماعی دارم که باید انجام دهم و شما به عنوان همسر و فرزندانم انتخاب طبیعی زندگی من هستید و شاید شما نبودید و کسی دیگری جای شما بود.
وی گفت: کتاب «خسی در میغات» نوشته جلال آلاحمد کتاب ارزندهای است که علمای امروزی حتی نتوانستند به آن ایرادی بگیرند و بسیار کتاب ارزشمندی است.
رئیس شورای شهر تهران گفت: من از خانم سیمین دانشور تنها رمان «سو وشون» را خواندم و تعجب میکنم چرا این رمان بسیار عالی که قابلیت تبدیل به فیلمنامه و فیلم دارد تا به حال به فیلم تبدیل نشده است و سازمان فرهنگی هنری شهرداری آمادگی دارد به کسانی که به این کار مبادرت کنند کمک کند.
* دولت آبادی: در خانه جلال و سیمین به روی اهل ادبیات و هنر باز بود/ درخواست از شهرداری برای توجه به خانه نیما
محمود دولتآبادی نویسنده رمان «کلیدر» طی سخنانی اظهار داشت: من احساس رضایت میکنم که کوششهایی که جوانان در احیای خانه جلال آلاحمد کردهاند مثمر ثمر بود و این خانه احیا شد و اسیر دست بساز و بفروش نشده است. جوانانی چند سال پیش از من خواستند برای احیای آن کاری کنم که من تنها یک نامه نوشتم تاکاری برای احیای این خانه انجام شود تا در نهایت این خانه به سرانجام رسید.
وی گفت: من یک بار بیشتر به این خانه نیامدهام و آن هم نه برای دیدن زندهیاد آلاحمد بلکه برای دیدار زنده یاد دانشور. در این خانه همیشه به روی اهل ادبیات و هنر باز بود و نمیدانم چرا و با اجازه چه کسی جلالآل احمد به تصرف عدهای خاص درآمد.
دولتآبادی گفت:جلال و سیمین برای ما که جوان بودیم مثل پدر و مادر بودند البته من کمتر محملی اینگونه دیده بودم ولی دورادور به یاد دارم افرادی مانند صمد بهرنگی و غلامحسین ساعدی از دوستان نزدیک او بودند و اگر مشکلی برای آنها پیش میآمد آلاحمد مشکلاتشان را رفع میکرد اما به دلیل انحصار توسط عدهای خاص آثار آلاحمد خوانده نمیشود.
وی افزود: وقتی شما حق این شخصیتها را مصادره کردهاید اینچنین وضعیتی نسبت به خوانده شدن آثار او پیش میآید. آل احمد عاشق این سرزمین بود تو یک مکتبی ادبی است چرا این مکتب ادبی را تصرف کردید و سکه به این و آن میدهید.
این نویسنده افزود: من یک جوان ۲۷-۲۸ ساله بودم که میخواستم نمایشنامهای از سیمین دانشور که او ترجمه کرده بود به صحنه ببرم و خدمت خانم سیمین دانشور در این خانه آمدم و از او خواستم به دیدن تئاتر من بیاید که ایشان لطف کردند و بسیار متواضعانه به دیدن تئاتر من آمدند.
وی در پایان گفت: من دو خواسته از مسئولان شهری دارم و آن این است که به فکر خانه نیمایوشیج، ابراهیم گلستان و صادق هدایت باشند و این خانه را حفظ کنند.
* دانایی: اگر آلاحمد زنده بود یک روز هم اجازه نمیداد جایزهای به نام او شکل بگیرد
محمد دانایی خواهرزاده آلاحمد از دیگر سخنرانان این برنامه بود که طی سخنانی گفت: مدیریت دولتی ریشه بسیاری از مشکلات کشور است، چون نگاه سنتی و دولتی بسیار ناکارآمد است، چون مدیر دولتی انگیزه ندارد و دوم پاسخگو نیست و نقطه تأسفبار تر این است که ناکارآمدی دولت را به پای نظام مینویسند.
وی با انتقاد از جایزه جلال آلاحمد گفت: اگر آلاحمد زنده بود یک روز هم اجازه نمیداد این جایزه به نام او شکل بگیرد. آلاحمد سرمایه فرهنگی ملت است و هیچکسی حق تصرف او را ندارد.
وی افزود: مسئولین هم مؤظفند امانتها را حفظ کنند و اجازه ندارند تخریب و یا مصادر به مطلوب و یا وارونهنمایی کنند.
دانایی ادامه داد: امروز شاهد یک فاجعه فرهنگی هستیم، آلاحمد تمام عمر مانند یک دژ مستحکم در برابر قدرتمندانه زمانه ایستادگی میکرد و مثل عقاب بود که با کوچکترین تخطی بر قدرت حملهور میشد و حالا اهداف بازیچه دست مدیران دولتی شده است و به نام او جایزه میدهند که این جایزه تبدیل به رانت شده است.
خواهرزاده آلاحمد گفت: بیشتر جایزه جلال به کسانی تعلق میگیرد که مانند مدیران فکر کنند به طوری که امروز عموماً جلال آلحمد را قلم به مزد تصور میکنند. آلاحمد و شمس و آلاحمدها و دانشورها از جنس مردم بودند و امیدوارم مردم نسبت به مصادره آنها عکسالعمل نشان دهند چون جلال مال مردم است و باید به جایگاه اصلی او به عنوان نویسنده مردمی است او را برگردانیم.
منبع: فارس
انتهای پیام/
نظر شما